بسم الله الرحمن الرحیم
📚 معرفی کتاب: کافه پیانو
🖊 نویسنده: فرهاد جعفری
🔷 تقدیر شده در جایزهی ادبی اصفهان
🔹برگزیدهی نظرسنجی روزنامهی اعتماد از منتقدان به عنوان بهترین
رمان سال ١٣٨۶
🔶این کتاب، داستان زندگی یک مرد ایرانی است که کافهای دارد به نام «پیانو». او که راوی داستان هم هست، زندگی خودش را تعریف میکند طوری که شاید، ٩٠ درصد از صحبتهایی که در کتاب میشود، برگرفته از زندگی واقعی خودش است، اما چون تخیل هم بکار رفته و مرز بین واقعیت و تخیل مشخص نیست، خواننده هم تکلیفش مشخص نیست. مرد کافهچی میخواهد از زناش جدا شود و دنبال جور کردن مهریهی اوست. علت این طلاق و جدایی هم تنها این است که دو طرف حاضر نیستند در مقابل هم کوتاه بیایند و بعد از ده سال زندگی مشترک و داشتن یک دختر، قصد جدایی دارند. کوتاه آمدن سر مسائلی که برای دیگران به نظر کوچک میآید. مثل ترک کردن سیگار توسط مرد و یا نریختن آلو در تاس کباب توسط زن!
🔸به صورت اصولی نمیتوان، این اثر را، رمان اطلاق کرد؛ چرا که بیشتر شبیه این است که نویسنده، نوشتههای خودش را از وبلاگش جمع کرده و یکجا پشت سر هم چاپ کرده باشد. همچنین حادثهی دنبالهدار و تکاندهندهای در کتاب اتفاق نمیافتد و تنها اتفاقهای جالب زندگی نویسنده، روایت میشود.
🔸در بعضی از بخشها، گویا نویسنده چون میخواهد درمورد موضوعی خاص حرف بزند، ماجرایی را ناگهانی تعریف میکند. مثلا چون میخواهد تصویری را از نماز خواندن مسلمانی در کافه توصیف کند شخصیت «علی» را وارد داستان میکند. یا چون میخواهد به پرسیدن سوالات احکام در گزینش وکلا اعتراض کند، پدرش و دعوایی قدیمی را وارد داستان میکند. و قشنگ معلوم است که هدف نویسنده، تعریف داستان نیست، بلکه هدفش گفتن نکته یا انتقادی است که در ذهن دارد و به این واسطه داستانی تعریف میکند.
🔷نویسنده بیشتر قصد دارد تا به مخاطب برساند که دنیا را آنقدرها هم که او سفت و محکم چسبیده، مهم نیست. و برای رساندن این منظور از کلمات خوشایندی استفاده نکرده است! (مناسب نوجوانان نیست.🔞)
🔹همچنین به موضوعات پراکندهای زیادی پرداخته است. انتقاد به تف کردن روی زمین. تاکید بر همدوستی. توجه به حیوانات. میزان اثرگذاری اتفاقات کودکی در شخصیت بزرگسالی انسانها. و... مثلا نویسنده زنی به نام «صفورا» را توصیف میکند که چون خانوادهاش دوست نداشتند هنر بخواند حاضر شده بخاطر علاقهاش به هنر، بیاید شهر غریب، و در خانهای مجردی زندگی کند و زندگیاش را با فاحشگی بگذراند. صفورا که دنبال منحرف کردن مرد کافهچی داستان ما است، کارهای عجیبی میکند که مخصوص فاحشههاست... اما نویسنده هیچ وقت نمیگوید چرا صفورا بین این همه مردی که دورش است، سراغ مرد زن و بچهدار و کافهچی میرود!
🔶در کل میتوان گفت این کتاب یک رمان زرد است. زیرا تنها حالتی که میتوان فروش زیاد آن را توجیه کرد، همین است.
💎گروه پیشنهادی برای مطالعهی این کتاب: جوانان.
📤 نشر: چشمه
📖 تعداد صفحه: ٢۶۶
💰 قیمت نسخه چاپی: ٣٢٠٠٠تومان
📥 #دانلود نسخهی رایگان کتاب در پست بعدی کانال. pdf 🙂👇
منتشر شده در شبکه اجتماعی سروش کانال کتابخوانی:
📚 @ketab_khani
بخشهای منتخب کتاب:
به زودی...